فضيلت
و افتخار ديگري که آن حضرت دارا بودند و شايد مهمّتر از تمام فضائلي باشد که تا
الآن ذکر گرديد، اين است که همسري به نام بانو فاطمهي زهرا«سلام الله
علیها»داشتند. اين فضيلت، بسيار بالاست؛ هم براي حضرت زهرا«سلام الله علیها» فضيلت
بالايي است که همسري مانند حضرت علي«سلام الله علیه» دارند و هم براي حضرت
علي«سلام الله علیه» فضيلت بالايي است که همسري مانند حضرت زهرا«سلام الله علیها»
دارند. ازدواج اين دو بزرگوار ازدواجي بود الهي و از جانب خدا. در روايتي از
پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» آمده است که خطاب به اميرالمؤمنين«سلام الله
علیه» فرمودند:
يَا عَلِيُّ لَقَدْ عَاتَبَتْنِي رِجَالٌ مِنْ قُرَيْشٍ فِي
أَمْرِ فَاطِمَةَ وَ قَالُوا خَطَبْنَاهَا إِلَيْكَ فَمَنَعْتَنَا وَ زَوَّجْتَ
عَلِيّاً فَقُلْتُ لَهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَنَا مَنَعْتُكُمْ وَ زَوَّجْتُهُ بَلِ
اللَّهُ مَنَعَكُمْ وَ زَوَّجَهُ فَهَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا
مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِيّاً
لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِكَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ[1]
اي علي، مرداني از قريش در مورد فاطمه مرا سرزنش
کردند و گفتند: ما او را از تو خواستگاري کرديم ولي او را به ما ندادي و به ازدواج
علي درآوردي. به آنان گفتم: به خدا سوگند، شوهر دادن و ندادنش به دست من نبود،
بلکه خداي متعال او را از شما بازداشت و به ازدواج علي در آورد. در همان موقع،
جبرئيل بر من فرود آمد و گفت: اي محمّد، خداوند بزرگ ميگويد: اگر علي را نيافريده
بودم براي دخترت فاطمه، همتايي بر روي زمين از آدم تا خاتم نبود.
در
روايتي ميخوانيم که روزي اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» وارد خانه شدند. تا چشم حضرت
فاطمه«سلام الله علیها»به ايشان افتاد، فرمودند:
ادْنُ لِأُحَدِّثَكَ بِمَا كَانَ وَ بِمَا هُوَ كَائِنٌ وَ
بِمَا لَمْ يَكُنْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حِينَ تَقُومُ السَّاعَة
نزديک بيا تا براي تو از آن چه اتّفاق افتاده و تا
روز قيامت اتّفاق ميافتد يا نميافتد، سخن بگويم.
اميرالمؤمنين«سلام
الله علیه»از اين سخن به اندازهاي به وجد آمدند که همان طور عقب عقب از منزل خارج
شدند و خدمت پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» رسيدند. پيامبر«صلی الله علیه و
آله و سلم» هم که از ماجرا خبر داشتند، فرمودند: آيا نميداني که نور فاطمه از نور
ماست[2]؟
الآن
کتابي در دست امام زمان«ارواحنا فداه»موجود است به نام مصحف فاطمه«سلام الله
علیها» که افتخار بزرگي براي شيعه است. پس از رحلت پيامبر«صلی الله علیه و آله و
سلم»، براي اين که کمي از مصائب سنگين آن حضرت سبک شود، جبرئيل نازل ميشد و براي
ايشان از علم «ما کان و ما يکون و ما هو کائن» ميگفت و اميرالمؤمنين«سلام الله
علیه» هم مينوشتند[3].
معلوم
است همسريِ چنين شخصيتي چه فضيلت بالائي است. نقل شده است که عمر ميگفت: سه ويژگي
به علي بن ابي طالب داده شده است كه اگر يكي از آنها براي من بود، برايم از اين كه
شتران سرخ موي به من بدهند، دوست داشتنيتر بود: ازدواج او با فاطمه، دختر پيامبر
خدا، سكونتش در كنار پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» در مسجد كه آن چه بر
پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» در مسجد حلال بود، بر او حلال بود و پرچم جنگ
خيبر كه پيامبر خدا به او سپرد[4]. همه نسبت به اين فضيلت حسرت ميخوردند.
ماجراي
ازدواج اين دو بزرگوار نيز بايد براي ما سرمشق باشد؛ لذا مناسب است در اين جا
اشارهي مختصري به آن داشته باشيم.
پس
از آن که اميرالمؤمنين«سلام الله علیه»، در خواستگاري از حضرت فاطمه«سلام الله
علیها» پاسخ مثبت شنيدند، قرار شد مهريّه را تعيين کنند، امّا اميرالمؤمنين«سلام
الله علیه» از زمان تولّد تا شهادت، چيزي از متاع دنيا براي خود نگاه نداشتند،
حتّي در دورهاي که خليفهي دو ثلث جهان بودند. امام حسن«سلام الله علیه» پس از
شهادت اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» فرمودند: پدرم چيزي از زرد و سفيد دنيا بر جاي
نگذاشت جز هفت صد درهم که ميخواست با آن خادمي براي خانوادهاش بخرد[5].
تمام
دارايي با ارزش اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» در آن روز يک شمشير بود و يک زره
براي جنگ و يک شتر براي کار. قرار شد زره را بفروشند؛ چون زره را کسي نياز داشت که
بخواهد در جنگ فرار کند، امّا علي که «کرّار غير فرّار» بود، به زره نيازي نداشت.
پانصد
درهم به عنوان مهريّه تعيين شد. مهريّهي زني که مانندِ او در دنيا نيامده و
نخواهد آمد، پانصد درهم معادل حدود سيصد مثقال نقره است که در آن روزگار آن قدر
ارزشي نداشت.
اميرالمؤمنين«سلام
الله علیه» زره را فروختند و به عنوان مهريّه به پيامبراکرم«صلی الله علیه و آله و
سلم»دادند. پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» نيز با آن مبلغ، جهيزيهي بسيار
مختصري تهيه کردند که عبارت بود از يک دست لباس ساده، يک دست اسباب سفره که همه از
گِل بود، يک دست رختخواب و مقداري لوازم ضروري ديگر.
پيامبراکرم«صلی
الله علیه و آله و سلم»وقتي اين جهيزيهي ساده را ديدند، اشک شوق از چشمانشان جاري
شد و فرمودند:
اللَّهُمَّ بَارِكْ لِقَوْمٍ جُلُّ آنِيَتِهِمُ الْخَزَف[6]
خداوندا، اين جهيزيه را براي کساني که اکثر
ظروفشان سفالي و از گِل است، مبارک گردان.
بعد،
پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» دستور دادند وليمهاي براي ميهمانان آماده شود.
پس از انجام مراسم، حضرت زهرا«سلام الله علیها» در ميان زنها وارد خانهي
اميرالمؤمنين«سلام الله علیه»شدند. اين خانه خارج از مسجد بود و غير از خانهاي
بود که بعدها کنار مسجد ساختند. خانهاي بود بسيار ساده: يک چهار ديواري که خود
اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» از گِل ساخته بودند و سقف آن هم از شاخههاي خرما
بود. فرش آن هم مقداري شن و حصيري بود که جزء جهيزيهي حضرت زهرا «سلام الله
علیها» بود. خانهاي بود بسيار محقّر، امّا در همين کوخ ـ به قول استاد بزرگوار
ما، حضرت امام«ره»شخصيتهايي مثل حسن، حسين، زينب و امّ کلثوم«سلام الله علیهم»را
تحويل جامعه دادند.
پس
از ازدواج اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» و فاطمهي زهرا«سلام الله علیها»
پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»کارهاي داخل خانه را بر عهدهي فاطمه«سلام الله
علیها» و کارهاي بيرون خانه را بر عهدهي علي«سلام الله علیه» قرار دادند.
فاطمه«سلام الله علیها»به اندازهاي از اين نظر پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»
خوشحال شدند که فرمودند:
فَلَا يَعْلَمُ مَا دَاخَلَنِي مِنَ السُّرُورِ إِلَّا
اللَّهُ بِإِكْفَائِي رَسُولُ اللَّهِ تَحَمُّلَ رِقَابِ الرِّجَالِ[7]
هيچ کس جز خدا خبر ندارد که من چقدر از اين که
پيامبر مرا از اختلاط و سر و کار داشتن با مردان معاف کردند، خوشحال شدم.
پی نوشت ها:
[1]. عيون
أخبار الرضا(سلام الله علیه)، ج 1، ص 225.
[2] . بحار
الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 43، ص 8. (به نقل از عيون المعجزات)
[3]. الکافي، ج 1، ص 240.
[4]. فضائل الصحابة، ج 2، ص 659؛ المستدرك
علی الصحيحين، ج 3، ص 135؛ المصنّف في الأحاديث و الآثار، ج 7، ص 500؛ تاريخ مدينة
دمشق، ج 42، ص 120.
[5]. الکافي،
ج 1، ص 457.
[6] . کشف
الغمة في معرفة الأئمة، ج 1، ص 359.
[7]. قرب
الإسناد، ص 25.